سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و شهادت امام جعفر صادق علیه‌السلام

شاعر : امیر عظیمی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : مربع ترکیب

امروز، روز ناله و انـدوه و ماتم است           روز عـــزای اشــرف اولاد آدم اسـت

چیزی شبیه روز حسین و محرّم است           باز این چه شورش است که در خلق عالم است


ای دل که در حریم تو اندوه کربلاست

اندوهبار حضرت صادق، دلِ خداست

هفت آسمان برای غمش گریه می کنند           دور مـزار بی حـرمـش گـریه می کنند

در زیر پرچم و علـمش گـریه می کنند           سینه زنان ز سوز دمش گریه می کنند

زانـو بـغـل نـموده، مـلالـی گـرفـتـه اند

کـرّوبـیـان چه اشک زلالـی گرفـته اند

در این عـزا برای تـأمّـل مجـال نیست           این رزق گریه بی غم آقا حـلال نیست

اشکت بدون حضرت صادق زلال نیست           در بارگـاه قـدس که جـای ملال نیست

سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

ای شیعه این عزا، چو عزای محرم است

شد سرنگـون زِ باد مخالف چراغـشان           آفت رسـیـده از در و دیـوار بـاغـشـان

آن آتـشـی که سر زده آمد سـراغـشـان           داغی نـهـاده بـار دگـر روی داغـشـان

نـقّـاش سـرنـوشت قـلـم را چه بد کشید

آتش دوباره از در و دیـوار قـد کـشـیـد

شــیــخُ الائــمّــۀ غــــم ایّـــام دیـــده را           مـرد مـدیـنـه مـانـدۀ مـاتـم چـشـیـده را

این زادۀ حـسـیـن شــه سـر بــریـده را           این پـیـرمـرد خـستـۀ قامت خـمـیده را

ابـن ربـیــع از چــه بـه آزار مـی بــرد

در کوچـه، بی عـمامه و دستـار می برد

هر چند روضه شمع تنش را مذاب کرد           او را به بر گرفت چنان شعله، آب کرد

چـشم امـام را که سراسـر شـراب کرد           زهـری رسید آخـر و او را کباب کـرد

انـگـور زهـر بـار به داد دلـش رسـیـد

منصور عـاقـبـت به مـراد دلـش رسید

هرچند بستری است، غمش سر نمی رسد           هنگـام مرگ هم کـرمش سر نمی رسد

انـدوه شـعـله ور زِ دمش سر نمی رسد           این روضه بی حسین به آخر نمی رسد

جـدّم حـسـیـن با لب تـشـنـه شـهـیـد شد

با ضربه های نـیـزه و دشنـه شهـید شد

در قـتـلـگـاه ولـولـه شـد، وای عـمـه ام           دور تنش چه غـلغـلـه شد، وای عمه ام

وقت سرور حـرمـلـه شد، وای عـمه ام           لشگر به سمت قـافـلـه شد، وای عمه ام

این ها ز مـرد های حـرم سر گرفته انـد

از بـانــوان قـافـلـه زیــور گـرفـتـه انـد

نقد و بررسی

بند زیر به دلیل مستند نبودن بعضی از مصرع ها و مغایرت آنها با روایت های معتبر حذف شد



در کوچه های بی کسی این پیرمرد دین           پای بـرهـنه می دود و می خورد زمین



آهـی کـشـیـد از جـگــرش، آهِ آتـشـیـن           با خاک کوچه زمزمه می کرد اینچنین



" از روی خـاک، امّ ابـیـهـا بـلـنـد شــو



مــادر بـیـا بـخـاطـر بـابـا بـلـنـد شــو"